ستون ها

[1/2]

به محض اینکه از مسیر اخلاق منحرف شویم دیگر شخصیت دینی نخواهیم داشت. در دین چیزی وجود ندارد که از چارچوب اخلاق خارج باشد. مثلاً انسان نمی‌تواند دروغگو و بیرحم باشد ودرعین حال مدعی شود خدا را دردرون خویش احساس می‌کند.

[1/2]

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی

[1/3]

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی

[1/3]

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی

[1/3]

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی

[2/3]

بسیاری چه دیر می‌میرند و اندکی چه زود! اما «بهنگام بمیر!» آموزه‌ای است هنوز با طنینی ناآشنا. بهنگام بمیر! زرتشت چنین می آموزانَد. به راستی آنکه به‌هنگام نمی زید، چه گونه به‌هنگام تواند مُرد؟رویاهایت را محکم در آغوش بگیر، چرا که اگر رویاها بمیرند زندگی مانند پرنده ای با بال های زخمی خواهد شد که هیچگاه نمی تواند پرواز کند.

[1/3]

به سمتی نرو که راه تو را می برد، در عوض سمتی را انتخاب کن که هیچ راهی به آن وجود ندارد و ردی از خود به جا بگذار.لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده

[1/4]

افسوس می‌خورم که همراهش نرفتم ولی دلش نمی‌خواست؛ او بود که از من درخواست کرد تنهایش بگذارم: او داشت کارآموزی تنهایی را شروع می‌کرد.

[1/4]

برای اونهایی که خودشون را به بالای زنجیره غذایی میرسونن، هیچ رحم و مروتی وجود نداره، فقط یک قانون هست: شکار کن یا شکار شو

[1/4]

رویاهایت را محکم در آغوش بگیر، چرا که اگر رویاها بمیرند زندگی مانند پرنده ای با بال های زخمی خواهد شد که هیچگاه نمی تواند پرواز کند..

[1/4]

لشکر گوسفندان که توسط یک شیر اداره می‌شود، می‌تواند لشکر شیران را که توسط یک گوسفند اداره می‌شود، شکست دهد.

[1/4]

در بین تمامی مردم تنها عقل است که عادلانه تقسیم شده، زیرا همه فکر می کنند به اندازه کافی عاقلند.

[3/4]

بعضی‌ها سرمایه‌گذاری بخش خصوصی را به ببری درنده تشبیه کرده‌اند که باید او را به ضرب گلوله از پای درآورد. عده‌ای آن‌را به صورت گاو شیرده می‌نگرند که باید دوشیدش. فقط عده قلیلی آن را همانطور که هست می بینند – قاطری که با تمام قدرت گاری را می‌کشد.

[1/5]

افسوس می‌خورم که همراهش نرفتم ولی دلش نمی‌خواست؛ او بود که از من درخواست کرد تنهایش بگذارم: او داشت کارآموزی تنهایی را شروع می‌کرد.

[1/5]

.من کلید موفقیت را نمیشناسم، اما کلید شکست این است که بخواهید همه را راضی نگه دارید..

[1/5]

.گاهی اوقات احساس می کنم که استخوان هایم، در حال له شدن زیر وزنه زندگی ای است، که هیچ گاه زندگی نکرده ام.

[1/5]

انسان نمی تواند به تنهایی و برای خود زندگی کند؛ این مرگ است نه زندگی.

[1/5]

هرگاه خودت را همراه با اکثریت دیدی، اندکی درنگ کن و نگاه عمیق تری به زندگی خود داشته باش

[2/5]

در قسمت نخست عمرمان سلامتی خود را صرف به دست آوردن پول می‌کنیم در قسمت آخر پول به دست آمده را خرج به دست آوردن سلا

[3/5]

مذهب همه چیز را همسو با خود دارد: وحی، پیشگویی‌های پیامبرانه، حفاظت از حکومت، برترین شکوه و شهرت … و افزون برا این‌ها، این امتیاز گرانبها را که آموزه‌هایش را در دوران حساس کودکی در ذهن حک کند، جایی که به اندیشه‌هایی ذاتی و سرشتی بدل می‌شوند.

[1/6]

در قسمت نخست عمرمان سلامتی خود را صرف به دست آوردن پول می‌کنیم در قسمت آخر پول به دست آمده را خرج به دست آورد

[1/6]

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک اس

[1/6]

یک ساعت از عمر گذشته را به هیچ قیمتی نمی‌توان بازگردانید، اما با دادن چند قطعه پول ناچیز می‌توان تجارب

[1/6]

ما، آدمیان را بیشتر به سبب خوبی‌هایی که خود، در حق‌شان کرده‌ایم، دوست می‌داریم، تا به سبب خوبی‌هایی که آنان در حق ما کرده‌اند

[1/6]

لشکر گوسفندان که توسط یک شیر اداره می‌شود، می‌تواند لشکر شیران را که توسط یک گوسفند اداره می‌شود، شکست دهد.

[1/6]

انسان نمی تواند به تنهایی و برای خود زندگی کند؛ این مرگ است نه زندگی.

[1/6]

مذهب همه چیز را همسو با خود دارد: وحی، پیشگویی‌های پیامبرانه

[5/6]

به محض اینکه از مسیر اخلاق منحرف شویم دیگر شخصیت دینی نخواهیم داشت. در دین چیزی وجود ندارد که از چارچوب اخلاق خارج باشد. مثلاً انسان نمی‌تواند دروغگو و بیرحم باشد ودرعین حال مدعی شود خدا را دردرون خویش احساس می‌کند.